• وبلاگ : طعــم شيــريــن بــوســه خيــال
  • يادداشت : همين...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    قلفي به بزرگي ِ خاطراتت يعني چقد بزرگ؟
    انقد يا انقد؟
    پاسخ

    همون انقد دوم ؛) يني اندازه ي عمرم
    آقا شانس ِ ما چن تا دختر همسايه داشتيم يکي از يکي بوق تر!
    يه عروسک داشتم خيلي سفت و محکم بود..
    يعني اگه ميزدي تو سر ِ يکي جا درجا مي مرد!
    پارچه اي بودا
    رنگشم سبز بود توش گل ِ زرد و قرمزم داشت ..
    يکي از همون بوقا يه بار همچين با چاقو زده بود تو دل ِ اين بدبخ:(
    که توي يه بازي يکهو ديدم دل و روده ي پارچه اي ِ عروسک ِ
    پارچه ايم ريخته اون وسط!
    منو ميگي..يعني اصن يه وعضي حالم بد شد ..
    انگار که چاقو زدن تو دل ِ بچم ..
    اصن چن ماهي عزاي عمومي بود بين ِ دختراي همسايه ..
    خو خيلي دوسش ميداشتم اون عروسک َ رو ..
    يکي ديگه هم داشتم يکم کمتر از اون دوسش ميداشتم
    يه بار دختر همسايمون اومد(اون يکيشون)با هم بازي کنيم..
    از اين چادر خاله ريزه ها سر کرده بود
    بعد از دقايقي يکهو پاشد دويد رف خونشون..
    حالا من بگرد دنبال ِ عروسکم..
    نبود که نبود..
    چن روز بعد ديدم توي کوچه داره باهاش بازي ميکنه..
    اون از من يکم محکمتر بود يکم يعني خيلي ها..
    يعني يه مشت ميزد تو سر ِ من جا در جا ميمردم!
    بش گفتم عروسکمو بدههه!
    گفت نميدم!
    گفتم خب نده!
    رفتم خونمون انقدييييييي گريه کردم
    اصنم بچه اي نبودم که بذارم اين مسائل به خانوادگي و اينا بکشه
    به مامانمم نگفتم..
    گفتم واس خودت الهي بميري ايشالله فقَ!
    اعصابم خورد بود ديگه
    اينم شانس ِ ما بود که دوستاي هم بازي يا دزد بودن يا قاتل
    خدا رو شکر من توشون آدم در اومدم :)))))))))))))))))
    الان دوتاشون ازدواج کردن ..بچه هم دارن...
    وقتي مي بينيم همديگرو تعريف ميکنيم واسه هم
    انقده ميخنديم =))))))

    پاسخ

    اخه ... چ همسايه هايي ... من اصن همسايه هاي خونه ي بچگيم رو يادم ني بعدا ك خونمون رو عوض كرديم ي همسايه داشتيم ك بازيگر بود و هر ثانيه صداي پارس سك از خونشون ميومد يكي هك بود ك سالي سه بار فقط خونه بود تو اين سه بار هم عر دفه با ي خانوم بود يكي داشتيم ك هر وقت مامانم ميرف بيرون و من تنها بودم ميرفتم پيشش كلي گريه مي كردم كلي :)؛)
    من..
    عروسکم گم شد نميدونم کجا..
    يني گم نشد..
    جريان داره اصن يه وعضي:(:دي
    پاسخ

    اصن ي وعضي رو درك ميكنم :(( منتظر توضيحات خاهيم ماند:دي
    دلت آروم خواهري ..
    پاسخ

    ممنون آبجي :(

    حواست باشد يک روز خاطراتت تار عنکبوت نبندد ...

    هر از گاهي درش را باز کن خاکشان را بگير ... ;)

    پاسخ

    تار عنكبوت واي،....


    ميگم بهتر نيست لينک من مامان نجمه کوچولو باشه جاي مادر نجمه کوچولو؟

    آخه من قيافم بيشتر شبيه مامان هاست تا مادر ها! :دي

    تازه عربي يه قانوني داره اسم مصغر. مثلا وقتي ما به کسي مي گيم طفلک اين همون طوري... بر وزن فُعَيل يعني نجمه کوچولو مي شه نُجَيم!

    لطيف نيست؟

    پاسخ

    واااي من الان ب يقين رسيدم ك تو عربي رو كانل ميشي با اين حرف هاي عجيبت :))) در سطح تجربي حرف بزن مامان نجمه كوچول موچول


    خنده!

    هوووووم...

    من امروز مدرسه نرفتم.

    رفتم امتحان عربي بدم. متي نبودي ببيني امتحانش پر از غلط بود! اولش شک کرده بودم که نکنه من اشتباه ميکنم ولي بعدش که ديدم هدي هي داره غلط مي گيره و زنه هم با يه حالت گنگ فقط سر تکون مي ده ديدم نه مثل اينکه کلا غلطه!

    فقط اميدوارم 12 رو بهم بده پاس شم بره! با اون وضعي که من مي ديدم اميدي نبود.

    دلم برات تنگ شده بود اين چند روزي... احساس غربت زده ها رو مي کردم تو تهران ... ;)

    (به اين شکلک چشمک اعتياد پيدا کردم....)

    پاسخ

    اينقدر برات دعا كردم ابن عربي هم تموم شه ..خوب بدي منم دلم برات تنگ شده ... من مطمينم ك پاسي ...الان ك گفتم پاس ياد زبان كوفتي افتادم ...هعي فك كنم من فيل شم با اون معلمه ... اره منم شكل چشمك رو دوس دارم ب نرگس هي شكل چشمك ميدم :))))))))

    رسم دنيا فراموشي است اما تو فراموش نکن ، کسي در لابه لاي گذر زمان به يادتوست.

    ديروز مي مردند و فراموش ميشدند آرام آرام ، امروز چه زود از ياد رفته ايم بي آنکه بميريم.

    پاسخ

    هعي.... اين فراموشي هم همه چيز رو گاهي تباه ميكنه بدون اين ك بفهميم
    سلام
    نذاريد فراموش بشن
    يک چيزهايي وقتي فراوش ميشن مثل اينکه که ما قسمتي از خودمون رو از ياد برديم
    پيروز باشيد
    پاسخ

    ممنونم اره اين فراموشي هيلي بده ي وقتايي وقتي ب خودت مياي مي بيني بهترين كاراي دوران زندگيت رو ديگ يتدت رفته اصلا احساس مي كني ك داري كم كم خودت رو هم ب باد ميدي
    + Y adam 
    خوب نوشته بوديد
    پاسخ

    ممنون