• وبلاگ : طعــم شيــريــن بــوســه خيــال
  • يادداشت : اي کاش....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 34 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    متي...

    منو با اسم نرگس جونم لينك كردي؟!

    دلم برات تنگ شده..

    براي اينكه دوووووور حياط با قدم هاي تند تند بچرخيم.

    بعدش من دلم هوايي بشه..

    بعد تو بگي سه دور ديگه بزنيم بعد بريم.

    من ازت قول بگيرم.

    ولي تو باز بعد سه دور بگي: نه نرگس! جان من يه دور ديگه...

    بعد زنگ بخوره و حتي يه دور هم بيرون حياط نزده باشيم.

    براي اينكه بقيه رو بپاييم!

    بعد...

    دلم براي روز امتحان ادبيات تنگ شده!...

    يادته؟!

    يا تعريف كنم؟!


    پاسخ

    وااااي يادته من حياط رو دوس داشتم تو طبقه ي دوم مدرسه بسيار بزرگ روشنگر !!إخ يادته من بهت ميگفتم بيا بريم كتاب خونه بعد تو ميگفتي بابا ب خدا بده ..زشته ...بعد من كلي اصرار ميكردم تا تو راضي ميشدي ...آخ خدا بعدم ميديم بله درس حدس زده بوديم ..نه يادته؟؟؟ كدوم امتحان ادبيات ..امتحان ادبيات آخر ترم ؟؟من فقط زنگ آخر فيزيك سال نود رو يادم مياد هي من و پلي بهت ميگفتيم بي عرضه برو ديگ !!آخرم اون زنگ نرفتي ! اي روزگار...دلم تنگوليد شديد :((الان ياد اين كتاباي كتاب خونه افتادم و البته قفسه بسته شدن كتاب خونه و هزاران اتفاق مرتبط با اين كتاب خونه اصلا خاطره ها دارن بهم حمله مي كنن تو جنگ خاطره هارو شروع كردي نامرد ....:(((((((((((( راستي ديدي نيومدي آخر ارم با اين ك تو پرشيا نه نفر بوديم اما تو هم ميومدي بهت كلي خوش ميگذشت اما عيبي نداره خودم يواشكي ي روز ميبرمت ارم دوتايي ...راستي يادم بنداز ي نكته ي بسيار مهم رو بهت بگم يادت نره ها؟!