تو فك كنم....
دو نقطه
دال
و
ياء
:دي!
امتحان ادبيات آخر ترم ديگه...
وسايلم جامونده بود...
رفتيم با هم برداشتيم...
يادته گفت حالا؟!
چه خشن...
يادته چه تيكه هايي خورديم؟!
نه جون من يادته...
اون موقع ك از پنجره ي بالا تو حياطو ديديم و سريييييييييييييييع پريديم اومديم پايين...
بد چه تيكه اي حوالمون كرد عزيز دلم؟!
آخي دلم براش تنگ شده ...
واي خدا...
يادته بعدش دعوا شد؟!
چه ماجرا ها داشتيم..
اول سال يادته...؟! بحث لتر و ايناااا...
بعدش عسكري لو داد... ترسيديم نرفتيم...
اوخ.. هي به خودم ميگم خاطره بازي نكنم... پير شديم متي ... پيـــ ـــــ ـــــر!
سلام
خوبي؟
چ خبر وبلاگت قشنگه و با مزس...
آفرين
با کسان بودنت چه سود ب گور اندرون کردنت تننهاست....
نمي دونم چي شده اينو نوشتم...:)
متي...
منو با اسم نرگس جونم لينك كردي؟!
دلم برات تنگ شده..
براي اينكه دوووووور حياط با قدم هاي تند تند بچرخيم.
بعدش من دلم هوايي بشه..
بعد تو بگي سه دور ديگه بزنيم بعد بريم.
من ازت قول بگيرم.
ولي تو باز بعد سه دور بگي: نه نرگس! جان من يه دور ديگه...
بعد زنگ بخوره و حتي يه دور هم بيرون حياط نزده باشيم.
براي اينكه بقيه رو بپاييم!
بعد...
دلم براي روز امتحان ادبيات تنگ شده!...
يادته؟!
يا تعريف كنم؟!
منو ياد خوشگل ترين جمله ي عاشقانه اي(!)مي اندازه ک شنيدم تا حالا و مسلما تکراريه...ولي:
تو يادت نيست
ولي من خوب به خاطر دارم
براي داشتنت
دلي را به دريا زدم
که از آب مي ترسيد
.
برا خالي نبودن عريضه...:]
اينا تقريبا تو يه رنجه رنگين...
چرا نوشته بدونه نظر بعد اونوقت اينجا 20 تا نظر داري ...
کلا قاطي ن؟