دووووري...

نيستي...

كووووجاااايي؟!

و فقط تنها يك روز از يك تعطيلات نه چندان بي دغدغه...

بازم كلاس پر استرس يك معلم زيست

كه بياد دااااد بزنه و من مغزم بپاشه روتخته و تيكه هاش از لبه ي جاگچي آويزوووون شههههههه..

:(((

متي جان فرزندم
فعلا بنيش آن زيست را بخوان ( ضمن آن که من تاکيد کنم بر خرخواني شما )

حالا مامانم دوشنبه صبح زنگ زدن ميگن رفتم کارنامه تو گرفتم
فيزيک رياضي چند شدي؟
حالا منم تازه از خواب پاشدم مغزم هنوز لود نشده بود
گفتم مثلا شايد بالا نوزده اون حدودا
بعد گفتن ئهههه مي خواي برات اعتراض بنويسم
ببين يني سکته کردم
گفتم اينا سخت صحيح کردن من گند زدم
بعد نگو داشتن اذيت مي کردن
يني من مرده بودما
جات خالي بود مت مت ...
وااي ...

ببين مت مت ! خدا رو شکر ! چه قدر خوب صحيح کرده بودن ! ببين يني يه چي من غلط نوشته بودم اشکال نگرفته بود
عااالي صحيح کرده بودن

ديدي ! ولي اين مستمر رو نوشته بودن ضد حال زده بودن وسط نمره ها

من هم خودم را زده ام به بي خيالي ...

وبلاگ خوبي داري به منم سر بزن